نمایش "پانچ و جودی" خیمهشببازیِ مردمیِ در انگلیس است که شخصیتهای اصلی آن، پانچ و همسرش، جودی، هستند. این نمایش شامل سلسلهای از صحنههای کوتاهاند که هر یک نمایشگر برخورد میان دو شخصیت، و اغلب پانچِ هرجومرجگرا و شخصیتی دیگر است. این نمایش به شکل سنتی توسط یک عروسکگردان اجرا میشود که استاد نامیده میشود.
نمایش "پانچ و جودی" خیمهشببازیِ مردمیِ در انگلیس است که شخصیتهای اصلی آن، پانچ و همسرش، جودی، هستند. این نمایش شامل سلسلهای از صحنههای کوتاهاند که هر یک نمایشگر برخورد میان دو شخصیت، و اغلب پانچِ هرجومرجگرا و شخصیتی دیگر است. این نمایش به شکل سنتی توسط یک عروسکگردان اجرا میشود که استاد نامیده میشود.
گردآوری و ترجمه: شهریار وقفیپور
نمایش "پانچ و جودی" خیمهشببازیِ مردمیِ در انگلیس است که شخصیتهای اصلی آن، پانچ و همسرش، جودی، هستند. این نمایش شامل سلسلهای از صحنههای کوتاهاند که هر یک نمایشگر برخورد میان دو شخصیت، و اغلب پانچِ هرجومرجگرا و شخصیتی دیگر است. این نمایش به شکل سنتی توسط یک عروسکگردان اجرا میشود که استاد نامیده میشود.
برای ریشهیابی نمایش پانچ و جودی باید به قرنها پیش بازگشت ، به دورانهای الیزابت و استوارت که در بریتانیا نمایشهای خیمهشببازی رواج بسیار داشت و خصوصاً در بازارهای مکاره شکل شایعی از سرگرمیهای عامه بود و موضوعات بسیار متنوعی را شامل میشد: قصههای انجیل؛ افسانههای فاوست، جرج قدیس و دیک ویتینگتن؛ وقایع تاریخیای چون توطئهی باروت (نقشهی به آتش کشیدن پارلمان) و نظایر آن. بنا به نوشتهی سمیوئیل پیپایز سال 1662 سال تولد نیای نمایش پانچ و جودی است. در این سال شخصیت جدیدی به نمایشهای خیمهشببازی راه یافت که اصلیتی ایتالیایی داشت (ریشهی این نمایش را میتوان در کمدی دلآرته یافت) و نامش پولیچینلا یا پانچینلو بود که بهتدریج به پانچ (Punch) تغییر یافت. این شخصیت مرد گوژپشت و چاقی بود که صدایی زیر و جیغجیغی داشت، لباسهای اجقوجق رنگارنگ میپوشید و اغلب صحبت شخصیتهای جدی نمایش را با متلکها و دیگر حرکات اخلاقی قطع میکرد.
اولین نمایش از این دست نزدیکِ کلیسای سنت پل در کاونت گاردن لندن اجرا شد. بنا به نوشتهی پیپایز، این خیمهشببازی را عروسکگردانی ایتالیایی به نامِ پیترو جیمونده مشهور به سینیور بولونیا برگزار کرد: «... نمایشی ایتالیایی که درون محوطهای اجرا میشود و بسیار بسیار زیبا است، بهترین نمایشی که تا به حال دیدهام، نمایشی پر از دلاوران». پیپایز بارها و بارها برای دیدن نمایش رفت و هر دفعه نیز از دیدن آن بسیار مشعوف شد. آنچه پیپایز دیده بود، خیمهشببازی بود و نه نمایشی با عروسکهای دستکشی و جیمونده نمایشش را درون خیمه اجرا میکرد.
پانچ در مدت زمانی اندک به چنان محبوبیتی دست یافت که در سال 1682 نمایشی کوتاه مختص پانچ شکل گرفت. محور این نمایش جنگ و دعواهای میان پانچ و زن سلیطهاش، خانم پانچ، بود که نام کوچکش در آن دوران جون (Joan) بود. دیگر خصوصیت متداول این نمایش مواجههای با شیطان بود. در 10 مه 1699 یکی از نویسندگان نشریهی جاسوس لندن خاطرنشان شد که در بازار جشن بهاره شاهد «مکالمهای بیمعنا میان شیطان و پانچینلو» بوده است. پایان این صحنه متفاوت است: بیشتر مدارک باقیمانده از قرن هیجدهم مؤید اظهارنظر استرات در سال 1802 هستند مبنی بر آن که «عموماً در پایان این خیمهشببازی، شیطان پانچ را از صحنه به در میکند»، اما شماری از نویسندگان نیز بر آناند که همیشه پانچ بوده که دمار از روزگار شیطان درمیآورده است.
در سال 1828، روزنامهنگاری به نامِ جان پین کالیر با عروسکگردانی به نامِ جووانی پیچینی مصاحبه کرد و متن نمایش او با عنوان پانچ و جودی را تقریر کرد و تصویرگری به نام جرج گروکشنک صحنههایی از این خیمهشببازی را به تصویر کشید. طرح اصلی این نمایش همان طرحی است که از آن زمان تا به امروز اجرا میشود: پانچ از دست بچهاش عصبانی میشود و او را میکشد، با زنش دعوا میکند و او را میکشد، به همین منوال، به صورت مکرر شماری از شخصیتها را میکشد، پلیسی را کتک میزند، جک کچ، مأمور اجرای مراسم اعدام، را فریب میدهد تا به جای او خودش را اعدام کند و سرآخر شیطان را نیز میکشد. بعدها عروسکگردانها، به نوبهی خویش شخصیتها و ماجراهایی را به این نمایش افزودند مخصوصاً، یک دلقک، شبح، خادم کلیسا، ژاندارم و تمساح، همچنین نقش سگی دستآموز (سگی واقعی و نه عروسک خیمهشببازی) را هم بسط دادند؛ تا امروز اگر چه کلیت نمایش ثابت مانده است، هیچ دو نمایشی وجود نداشته که در تمامی جزئیات شبیه بوده باشند.
اواخر قرن نوزدهم میلادی، نمایش پانچ تغییراتی را در محل برگزاری و فضای نمایش به خود دید و از نمایشی خیابانی که در بازارهای مکاره و اساساً برای بزرگسالان اجرا میشد، به تئاتری برای کودکان در تعطیلاتِ کنار دریا و مهمانیهای کریسمس تغییر ماهیت داد. از سال 1962، همزمان با سیصدمین سالِ ورود پانچ به انگلیس، این نمایش احیایی قدرتمند را تجربه کرد، و به شکلی فزاینده با سلایق کودکان تطبیق یافت و به مانند نمایشهای لالبازی یا پانتومیم، هر چه بیشتر مشارکت این دسته از مخاطبان را فراخواند و در نتیجه با انتظارات آنها سازگارتر شد تا خشونت ناخوشآیندِ طرح کلی این نمایش را تعدیل کند.
به طور سنتی، استادان این نمایش خود عروسکهای خیمهشببازی را میسازند و به شکلی وسواسگونه بر روش شخصی خود پافشاری میکنند؛ همچنین از ابزاری فلزی به نام سوازل (swazzle) یا سواچل (swatchel) استفاده میکنند، وسیلهای که در دهان میگذارند تا صدای انسانی را به صدای جیغمانند پانچ تبدیل کنند. برخی خانوادهها پانچ را نسلاندرنسل اجرا میکنند. «متن» نمایش همواره به دگرگونیها و بداههپردازیهایی گشوده است که بر ساختاری مرکزی استوارند و همین ترکیبِ سیالیت و صلبیت، فردیت و گمنامی (استوار بودن بر سنت) از نمایش پانچ و جودی هنری فولکوریک میسازد.
واریاسیونهای نمایش مذکور را میتوان در کل اروپا دید. همانطور که گفته شد، پانچ در ایتالیا پولچینلا خوانده میشود. در آلمانی، پانچ را کاسپر مینامند و جودی را گرت؛ در هلند یان کلاسن (پانچ) و کاترین (جودی)؛ در دانمارک مستر جَکِل؛ در روسیه پتروشکا؛ در رومانی واسیلاچ و در فرانسه پولیشنل.
نمایش مذکور تأثیر فراوانی بر فرهنگ و هنر بریتانیا گذاشته است، فیالمثل سریال پرطرفدارِ خانوادهی سیمپسن بر طرح کلی پانچ و جودی استوار است. مجلهی پانچ مجلهی طنز پرطرفداری است که مدتهای مدیدی است در بریتانیا منتشر میشود. راسل هوبان در سال 1980 رمانی علمی-تخیلی به نام ریدلی واکر نوشت که عروسک خیمهشببازی پانچ نقشی اساسی در آن ایفا میکند. فیلم پانچ و جودی مَن که در سال 1961 ساخته شد، ملهم از این نمایش است. در سال 1967 هم اپرایی با نام این نمایش اجرا شد که برداشتی تلخ از این متن سنتی است. گروه راک ماریلیون نیز ترانهای به همین نام دارند. این فهرست را میتوان به همین صورت ادامه داد و ترانهها، رمانها، داستانهای مصور و دیگر محصولات هنریای را نام برد که ملهم از این نمایش خیمهشببازیاند.